.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
انتقاد دوباره شریعتمداری از هاشمی رفسنجانی



یادداشت روز کیهان

1- اين خاطره چند سال قبل نيز به مناسبتي در يكي از يادداشت هاي نگارنده آمده بود و از اين روي، شايد تصور شود كه تكرار آن بيرون از روال حرفه اي باشد، اما به قول حضرت امام(ره)- از قضا در جمع كاركنان كيهان، جلد 14 صحيفه، ص396- هر تكراري «حديث مكرر» نيست كه ملال آور باشد و «تذكر، تكرارش موثر است» مخصوصاً اگر حاوي نكته اي عبرت انگيز و درس آموز باشد. و ماجرا، اينگونه بود؛
آن شب - در گرماگرم تبليغات انتخاباتي مجلس پنجم- پاسي از نيمه شب گذشته بود كه شهيد سيدعلي اكبر ابوترابي- از آقا به گوش خود شنيدم كه او را شهيد ناميدند- زنگ زد و گفت تا يك ساعت ديگر براي تبادل نظر درباره كار مهمي به منزلمان مي آيد. مي گفت فردا شب در مشهد مقدس سخنراني دارد و ناچار است همان شب، تصميم مورد نظرش را عملي كند. نگران بود مبادا در فاصله رفت و برگشت دو روزه به مشهد مقدس پيمانه عمرش پر شود و شبهه اي كه از آن بيم داشت در اذهان اين و آن باقي بماند. چه كار بااهميتي بود كه تا اين اندازه ذهن سيد بزرگوار را به خود مشغول كرده بود، تا آنجا كه تأخير دو روزه در انجام آن را نيز برنمي تافت؟
آن روزها در ميان فهرست هاي انتخاباتي احزاب و گروهها، نام برخي از نامزدهاي شناخته شده و مورد وثوق توده هاي مردم كه احتمال رأي آوري زيادي داشتند هم به عنوان نامزد مشترك اعلام شده بود و از جمله، حزب كارگزاران سازندگي نام سيدعلي اكبر ابوترابي را نيز در ليست نامزدهاي انتخاباتي خود جاي داده بود. مرحوم ابوترابي مي گفت «درباره منابع مالي حزب كارگزاران ترديد جدي دارم و نمي خواهم نامم در فهرست انتخاباتي آنها باشد» و توضيح مي داد كه «من خود را عددي نمي دانم ولي سابقه اسارت طولاني و مخصوصاً عنوان نماينده رهبري در ستاد آزادگان مرا مورد توجه مردم قرار داده است و احتمالا كساني از رفتار و مواضع من الگو مي گيرند، بنابراين وظيفه خود مي دانم از فهرست انتخاباتي گروهي كه مواضع سياسي قابل قبولي ندارد و نسبت به منابع مالي آن نيز ترديدهاي جدي وجود دارد خارج شوم تا به همين اندازه هم اين حزب را تائيد نكرده باشم»... فرداي آن شب، بيانيه سيدعلي اكبر ابوترابي خطاب به حزب كارگزاران كه خواستار حذف نام خود از فهرست انتخاباتي اين حزب شده بود روي خروجي خبرگزاري ها رفت.
2- زندانيان سياسي رژيم شاه به خاطر دارند كه بيشترين وحشت ساواك از حضرت امام(ره) بود و هر جا نام و نشاني از آن بزرگوار مشاهده مي كرد با وحشيانه ترين برخوردها به مقابله برمي خاست. اولين پرسش بازجوهاي ساواك از بر و بچه هاي مذهبي اين بود كه «از چه كسي تقليد مي كنيد»؟ و مقلدان حضرت امام(ره)- كه آن روزها «آقا» نام اختصاري ايشان بود- نمي دانستند آيا مجازند در بازجويي، تقليد خود از امام(ره) را انكار كنند يا نه؟ اين پرسش با برخي از بزرگان از جمله آيت الله شهيد سعيدي، شهيد مطهري و... در ميان گذاشته شد، پاسخ اين بود كه افراد معمولي مي توانند تقليد خود از آقا را انكار كنند ولي علماي روحاني و شخصيت هاي نام و نشان دار بايد بر مرجعيت ايشان تاكيد ورزند چرا كه آنها به دليل موقعيت اجتماعي و جايگاه خويش مورد توجه مردم هستند و انكار آنان مي تواند باعث گمراهي ديگران شود. يكي از همين بزرگان - احتمالاً آيت الله شهيد سعيدي- به دو آيه مباركه از قرآن اشاره مي كرد كه در يكي از آنها امر به معروف و نهي از منكر را وظيفه همه دانسته است- آيه 110 آل عمران... كنتم خير امه ...- و در ديگري - آيه 104 همان سوره ... ولتكن منكم...- اين وظيفه خطير را برعهده شماري از مومنان نهاده است. ايشان مي فرمودند دسته دوم عالمان ديني و شخصيت هاي برجسته هستند كه بايستي در بزنگاهها از آنچه معروف و آنچه منكر است سخن بگويند- و به قول حكيمانه رهبرمعظم انقلاب «حضور در لحظه مناسب» داشته باشند- تا امر بر ديگران مشتبه نشود و حقايق شفاف عرضه گردد. و چنين بود كه برخي از شخصيت هاي برجسته انقلابي شكنجه هاي وحشيانه ساواك را به جان مي خريدند و از تاكيد بر ضرورت پيروي از حضرت امام(ره) دست برنمي داشتند. اگرچه بسياري از بر و بچه هاي مذهبي نيز با وجود اين كه در جايگاه خواص نبودند، با شجاعتي مثال زدني از رهبري و زعامت حضرت امام خميني(ره) سخن مي گفتند و تحمل شكنجه را بر كتمان حق ترجيح مي دادند. چه حكيمانه و روحبخش است اين حديث شريف كه «برترين امر به معروف و نهي از منكر، بيان كلام حق نزد حاكمان جبار و ستمگر است»... راستي ياد شهيد بزرگوار محمد شهسواري به خير، جواني از اهالي كهنوج بود و كارمند جزء آموزش و پرورش ، او را به خاطر مي آوريد؟ اسير عراقي ها شده و با دست هاي بسته به پشت جبهه منتقل شده بود. ناگهان از جا برخاست و جلوي دوربين خبرنگاران خارجي فرياد برآورد «مرگ بر صدام، ضداسلام»... آستان قرب الهي نوش جانش باد.
3- «غبارآلودگي» اگر اصلي ترين شاخصه فتنه است- كه هست- و اگر دشمن از شبهه افكني در اذهان و غبارپراكني در فضا، به عنوان اصلي ترين حربه براي بهره گيري از فتنه استفاده مي كند- كه مي كند- غبارزدايي و به قول آقا «شفاف سازي، دشمن دشمن و غبار آلودگي كمك به دشمن» است و در اين ميان، خواص مسئوليت بيشتر و اصلي تري برعهده دارند و بديهي است كه چنانچه اين وظيفه خطير را واگذارند، در اردوگاه دشمن خيمه زده اند، چه بدانند و بخواهند و چه ندانند و نخواهند. مي گويند وقتي منصور حلاج را به جرم حق گويي بر دار كرده بودند و با غبارپراكني در فضاي آن روز، سخن حق او را وارونه جلوه مي دادند، بسياري از عوام بر پيكر به داركشيده او سنگ مي زدند و منصور لب به گلايه نمي گشود اما در اين ميان «شبلي» نيز سنگي به سوي او انداخت و فرياد منصور به هوا برخاست كه «هي شبلي! تو كه حقيقت را مي داني چرا سنگ مي پراني»؟!
4- بايد اذعان كرد كه در جريان فتنه اخير برخي از خواص آزمون خوبي ندادند و به قول آقا رفوزه شدند و سقوط كردند. چرا كه اين روزها برخلاف گذشته هاي دور و نه چندان دور، چشم مردم به دهان خواص نيست كه اگر لغزيدند، شماري را با خود بلغزانند. امروز، به بركت انقلاب اسلامي و تجربه 03 سال گذشته، نگاه مردم به رهبري است و همه جا از او به يك اشاره است و از مردم «به سر دويدن». راهپيمايي چند ده ميليوني 9 دي شاهد خالي از ابهام اين ادعاست. و چنين است كه امروز، وقتي خواص مي لغزند- كه خوشبختانه تعداد آنها بسيار اندك است- به جاي آن كه ديگران را بلغزانند، خود سقوط مي كنند. برداشت نگارنده آن است كه اصرار رهبر معظم انقلاب بر ضرورت موضع گيري شفاف خواص براي نجات خود آنهاست و برخاسته از ديدگاه حكيمانه و نگاه مهربان و پيامبرگونه آقا كه بر جذب حداكثري و دفع حداقلي تاكيد مي فرمايند، وگرنه- با عرض پوزش- اين روزها خواص در جايگاه و موقعيتي نيستند كه با لغزش خود، ديگران را بلغزانند. آيا غير از اين است؟ مي بينيد كه چنين است و مي دانيم كه چنان نيست.
5- سكوت خواص چه بخواهند و چه نخواهند، همراهي با دشمنان است و در اين عرصه، خوشبينانه ترين احتمال، ناآگاهي آنان است كه در اين حالت عنوان «خواص» نام بي خاصيتي براي آنهاست و در هر دو حالت، در بوته آزمايش اين روزها، رفوزه تلقي مي شوند و از سقوط گريزي ندارند. اميد آن كه سكوتشان ناشي از ناآگاهي باشد و كفه گناهانشان در «روز شمارين» سبك تر، اگرچه احتمال بي خبري و ناآگاهي برخي از خواص، در حالي كه امروز، غبار فتنه فرو نشسته و سره از ناسره جدا شده است، به سختي مي تواند قابل قبول باشد. آيا در ائتلاف آشكار آمريكا، اسرائيل، انگليس، منافقين، بهايي ها، ماركسيست ها، تروريست ها با سران فتنه براي مقابله با اسلام و امام و انقلاب و نظام اسلامي ترديدي هست؟! آيا هنوز هم مي توان پذيرفت كه اين ائتلاف شوم عليه انتخابات و دولت و اعتراض به تقلب مورد ادعاي آنان بوده است؟ اهانت آشكار به اسلام، حضرت امام(ره)، حمايت از اسرائيل و آمريكا، دنباله روي مو به مو و بي كم و كاست سران فتنه از فرمول ديكته شده صهيونيست ها- كه تمامي اسناد آن موجود است- و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام حسين عليه السلام چه ربطي به انتخابات و ادعاي تقلب و مخالفت با دولت و امثال آن دارد؟ آيا مي توان تصور كرد هنوز هم كساني از خواص وجود داشته باشند كه درپي حقايق آشكار شده اين روزها از خواب بيدار نشده باشند؟! اين احتمال درباره خواص ناممكن است و البته كساني كه به هر علت و با هر نيت خود را به خواب زده اند، حساب ديگري دارند.
6- و اما، اگر سكوت خواص با احتمال بي خبري و ناآگاهي قابل توجيه باشد - كه نيست- موضع گيري دوپهلو و سخن به ابهام و ايهام گفتن با هيچ توضيحي قابل توجيه نخواهد بود. موضع گيري دوپهلو اگر از جانب خواص باشد، نشانه آن است كه حقيقت را مي دانند و از تاكيد شفاف آن بيم دارند. اينگونه موضع گيري نه فقط به كشف حقيقت كمكي نمي كند بلكه دميدن- انشاءالله ناخواسته- در آتش فتنه و گشودن راه فرعي و جاده انحرافي است.
7- در آخرين دقايقي كه اين يادداشت زير چاپ مي رفت خبر رسيد آيت الله هاشمي رفسنجاني در ديدار جمعي از اعضاي شوراي مركزي حزب موسوم به «اعتدال و توسعه» از يك سو تاكيد كرده اند كه «مقام معظم رهبري صالح ترين فرد براي حل مشكلات فعلي است» و از سوي ديگر اظهار داشته اند «براي برون رفت از وضعيت فعلي، راه حل هايي را كه با توجه به تجربياتم به ذهنم مي رسيد در خطبه نماز جمعه مطرح كرده ام» و توضيح نداده اند كه اولا؛ وقتي رهبر معظم انقلاب را فصل الخطاب مي دانند پيشنهادات خود در نماز جمعه تهران را با مواضع صريح، مستدل و منطقي رهبري چگونه جمع مي كنند؟ ثانيا؛ اين كه مي گويند «مطمئن هستم با كمك افراد معتدل از هر دو جناح موجود كشور و با تدبير رهبري مسايل موجود قابل حل است» به چه معني است؟ آيا جناب رفسنجاني هنوز متوجه نشده اند كه ماجراي اخير درگيري ميان دو جناح نيست؟ اهانت به امام (ره) حمايت آشكار از آمريكا و اسرائيل، توهين به ساحت مقدس امام حسين عليه السلام چه ربطي به دولت و انتخابات دارد؟! كه آقاي هاشمي «با توجه به تجربيات خود»! نسخه آشتي مي پيچند؟ آشتي با دشمنان اسلام و امام و اهانت كنندگان به امام حسين(ع)؟! ثالثاً؛ اگر آقاي هاشمي رفسنجاني با دولت مخالفند و بر فرض كه براي مخالفت خود نيز دلايل قابل قبولي دارند، چرا با حفظ مخالفت خود، حمايت سران فتنه از اسرائيل و آمريكا و اهانت آنان به امام و امام حسين(ع) را محكوم نمي كنند؟! اين پرسش به طور طبيعي در ذهن مردم شكل مي گيرد كه چرا وقتي به فرزند آيت الله هاشمي نازك تر از گل گفته مي شود، ايشان به دفاع برمي خيزند، اما عليه اهانت كنندگان به امام و امام حسين(ع) برنمي آشوبند و يا آشفتگي خود را - كه قطعي است- ابراز نمي فرمايند؟! همه مي دانند كه براي جناب رفسنجاني هيچ چيز و هيچكس باارزش تر از اسلام و ائمه معصومين(ع) نيست ولي دانستن اين نكته نيز براي مردم لازم است كه علت سكوت ايشان در مقابل اهانت كنندگان به امام و به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله(ع) چيست؟!

حسين شريعتمداري


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

اکبر رشیدی 4 بهمن 1388
شریعتمداری از خدا هم انتقاد می کند.حالا از هاشمی چیزی نیست.آنهایی که از امثال شریعتمداری حمایت می کنند منتظر روز های سختی باشند آن روز هم دیر نیست .امام رحمت اله علیه ورهبر انقلاب چقدر تاکید داشتند ودارند ،اراجیف وکلمات سخیف برای کسانی که برای این انقلاب زحمت کشیده اندرا علیه آنا به کار نبریدمگر گوشهای نا شنوای آقای شریعتمداری ودارو دسته اش بدهکار این حرفها می شود.

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.142 seconds.